دیروز مطلب دیگری را سرچ میکردم ، اتقاقی رسیدم به “قاتل اهلی ” مسعود کیمیایی ” و در این جستجو فهمیدم منتقدان این فیلم با خنده و تمسخر منتقدان و سینما نویسان روبرو شده است و فشار روانی آنها باعث شده حتی “جواد طوسی ” که همیشه طرف فیلمهای کیمیایی میایستد از این فیلم اعلام برائت کند.
کنجکاوی باعث شد در شبکه اینترتی فیلم را ببینم و بعد از تماشای آن اولین گزاره یی که به فکرم رسید این جمله بود : “منتقدان و سینمای ایران در کنار پولهای کثیف و سانسور عامل سقوط سینمای ایران و رواج ابتذال در آنند ” ، نمیفهمم چرا متوجه نشدند قاتل اهلی با محتوا وفرمیدرست و دقیق روایت گر زمانه است . در این فیلم کیمیایی توانسته با غریزه خود زبان متناسب سینمایی شرایط بیان ابر بحران یک جامعه را بیابد.
منتقدان معتقدند فیلم هم در محتوا و هم در فرم به شدت آشفته است ، آنها درست میگویند ولی نمیفهمند این آشفتگی نقطه قوت آنست ، ایراد گرفته اند شخصیتها معلوم نیست چه کاره اند و از چه جایگاهی حرف میزنند ، به او خرده میگیرند کنسرتها هیچ رابط انضمامیبا فیلم ندارد و او تنها میخواسته نقش پسرش را پر رنگ کند ، اتفاقا همین نقطه ضعفها نقطه قوت فیلم است.
مگر جامعه آشفته را میشود به صورت غیر آشفته نشان داد ، مگر در شبیخون سوداگری و در فرو ریزش ارزشها ما با آدمهای بی محتوا روبرو نیستیم که دچار از جاکنی شده اند ، مگر این جا کن شده گی تمام هنر را آلوده به پول و سانسور نکرده است ، مگر از زمان سقراط نمیدانیم فرم حد غایی محتوا است،مگر در سیلان شتابان جامعه که هیچ مرزی جز بی مرزی وجود ندارد مگر میتوان در سینما به فرم نظم پالوده و منسجم دست یافت . اصلا بیابیم.تردید نکنید کاری عبث خواهیم کرد .زبانی که زبان وضعیت نیست.
شاید این محتوا را نیز دوست داشته باشید
مگر هنرمند نباید این بی مرزی را در بی مرزی اش نشان دهد.مگر در جامعه یی که گفتهها و اعمال کاملا معکوس هم زمان تظاهر بیرون مییابند مگر فیلم جز این را نشان میدهد،مگر همه بازیگران اصلی بدون آنکه بدانند بازیچه یی پیش نیست و قاتلان اصلی درست همانها را برای بقا نشانه نمیروند، این روزها حضور همایون شجریان در ایران مال اینهمه بحث بر نیانگیخته است.
مگر امروز نمیدانیم فشار سانسور به این قصد صورت نمیگیرد که با فشار به هنرمندان آنها را به دامن پول شویان قدرتمند براند.حال میشود در مورد چگونگی اعمال این مسایل در فیلم چند و چون کرد و حسن فیلم آن است پیش آگاهی از وضع امروز داد که امروز با چشم غیر خیره و هوشیار هم میتوان آن را دید.