چرا چهره علی من را خراب می­ کنند؟!گفتگوی اختصاصی با بانو شریعت رضوی همسر دکتر علی شریعتی

ساخت وبلاگ
چرا چهره علی من را خراب می­ کنند؟!گفتگوی اختصاصی با بانو شریعت رضوی همسر دکتر علی شریعتی

گفتگوی اختصاصی با بانو بی ­بی فاطمه شریعت رضوی

مصاحبه از محمد زندکریمخانی

نزدیک ظهر بود و آفتاب بالای سرم. وارد مؤسسه بنیاد فرهنگی دکتر علی شریعتی مزینانی می شوم. مردمک چشمم هنوز به سایه عادت نکرده و همه چیز را سیاه و سفید می ­بینم. عکسی بزرگ و سیاه و سفید از مرحوم علی شریعتی و چندین عکس قدیمی کوچک­تر در گوشه­ گوشه مؤسسه و روی کتاب­ها دیده می­ شود.

دو دختر جوان به امور جاری موسسه و کتاب­ها رسیدگی می ­کردند. مشغول ورق ­زدن کتابی بودم که متوجه ورود پیرزنی سالخورده به مؤسسه شدم. مانتوی سفید بلندی بر تن داشت و با اینکه دست و صورتش گواه از درد و رنج­های زندگی می­ داد، چشمانی مصمم و نافذ داشت. اندکی از دور نگاهش کردم، خودش بود، همان خانمی که انتظار دیدنش را داشتم.

بانو بی ­بی فاطمه شریعت ­رضوی متولد ۱۳۱۳ مشهد، فرزند علی ­اکبر شریعت ­رضوی، پدرش خادم حرم امام رضا(ع) بود و برادرش، مهدی شریعت رضوی، یکی از سه دانشجویی بود که در حمله نیروهای امنیتی به دانشگاه تهران در ۱۶ آذرسال۱۳۳۲ به شهادت رسید، دکترای ادبیات فارسی از دانشگاه سوربن فرانسه دارد وسالها شریک زندگی شخصیت ممتاز تاریخ معاصر کشورمان دکتر علی شریعتی بوده است.

از روی ادب، سلام کردم و اجازه خواستم تا کنارش بنشینم و درباره مؤسسه کتاب­های مرحوم شریعتی و شخص خودش، با ایشان صحبت کنم. با لبخندی مادرانه پذیرفت، ولی سؤال کرد برای چه می­خواهی بدانی؟

گفتم: خبرنگارم.!

ناگهان لبخندش خشکید و از روی ناراحتی گفت: من با هیچ خبرنگاری مصاحبه نمی­ کنم، اگر از روزنامه­ های اصلاح­ طلب و مردم سالار هم بودید باز صحبت نمی­ کردم.!

گویا دل خیلی پُری داشت.گفتم: قصد ناراحتی شما را نداشتم ولی به بسیاری از مردم که دوستدار شما و مرحوم شریعتی هستند، حق بدهید تا از احوال شما، درباره شما و مرحوم شریعتی و حرف­های ناگفته­ شما مطلع شوند، به هر صورت دکتر شریعتی برای نسل قبل و بعد از انقلاب به عنوان یک شخصیت ملی، روشنفکر و دین ­شناس مطرح است.

بانو  گفت: صحبت­ نمی­ کنم چرا که برایم دردسر می­ شود. (بعد از کمی مکث و سکوت ادامه می ­دهد) در این مؤسسه دهها کتاب از شریعتی ارائه می ­کنیم، از ناشرای مختلف هم که کتاب­ها و نوشته­ های علی را چاپ کرده ­اند کتاب داریم. یادم است علی اشعار بسیاری هم می ­سرود اما چون خود را شاعر نمی ­دانست به من توصیه کرد که اشعارش را چاپ نکنم. نوشته ­ها و نامه های بسیاری از او دارم که برخی از آنها خانوادگی است و بسیاری از آنها نظرات و عقاید او در موضوعات مختلف که می­ تواند کتاب­های تازه­ای باشند از اندیشه­ های علی شریعتی.

پرسیدم: آیا از وزارت ارشاد و نهادهای دولتی و فرهنگی برای انتشار آثار دکتر مساعدتی هم دریافت می­ کنید؟

گفت: کمک مالی که هیچ، آنها چشم دیدن ما و این مؤسسه فرهنگی را هم ندارند و اگر کمک مالی مردم با خرید این کتاب­ها نبود تاکنون چراغ این مؤسسه هم خاموش شده بود. شما گفتید که خبرنگار هستید از طرف من به مدیران تلویزیون بخصوص شبکه چهار بگویید(بانو سعی می­ کند بغض خود را مخفی کند) شریعت رضوی هیچ وقت شماها را نخواهد بخشید، چرا این همه به اندیشه­ ها و آثار دکتر شریعتی ظلم و بی­ اعتنایی می ­کنید. چرا نان مصلحت را می ­خورید، همین نان شماها را ترسو بار آورده است. شبکه چهار می ­خواهد نشان بدهد که با فرهیختگان است بعد تنها یکبار، یک سخن از شریعتی آن هم ساعت ۱۲ شب پخش می ­کند. رادیو و تلویزیون می ­خواهد نسل جدید، شریعتی را نشناسند اما این دختر و پسرهای دانشجو و جوان را چه کسی به سوی کتاب­های شریعتی کشانده است. این ترس از نام علی شریعتی آنقدر دولتی شده که حتی در نمایشگاه بین ­المللی کتاب، کارکنان اطلاعات نمایشگاه هم آدرس و شماره غرفه را اعلام نمی ­کردند. من با این سن و سال و با این پا دردم تنها به عشق این جوانان و مردم، غرفه­ ایی را نمایشگاه کتاب اجاره کردم که پرداخت اجاره بهای آن، خدا می­داند که برای من سخت و سنگین بود.

بی ­بی شریعت رضوی در حالی که باز سعی می­ کرد بغض گلویش را از من پنهان کند، گفت: وقتی علی رفت، من بچه­ هایم را به دندان می­ گرفتم و بزرگ کردم. همه می ­گفتند شریعتی، شریعتی. اما یک نفر نیامد بگوید وضع اقتصادی شما چگونه است. (با کمی مکث و بغض) من دکتر هستم ولی حقوقی که به من می­ دهند از یک رفتگر شهرداری هم کمتر است. با ترفیع حقوقی که تازگی ­ها به من داده ­اند حقوق من به یک میلیون و صد هزار تومان رسیده است. این را به چه کسی بگویم؟ (باز مکث و سکوت)

بانو ادامه داد؛ علی در ایران مقاله ­های خود را آماده می ­کرد تا سخنرانی کند، بعد یک عده به بهانه اینکه اندیشه­ های شریعتی نوعی روشنفکری غیردینی است سخنرانی او را تعطیل می ­کردند. وقتی به حج رفته بود مسئولان عربستانی سخنرانی او را به بهانه اینکه اندیشه ­های او ترویج اندیشه های شیعی است لغو کردند. از داخل می گفتند شریعتی از دین خارج شده و از خارج وهابی ها می گفتند شریعتی یک شیعه افراطی است. یکبار از طرف انجمن صلح سویس به آن کشور دعوت شد، قبل از سخنرانی یک عده آمدند گفتند افکار شریعتی اشاعه اندیشه ضدسلطنت است و سخنرانی را لغو کردند. اول انقلاب سلطنت­طلب ­ها به ما هجمه ­کردند که اندیشه­ های شریعتی باعث ایجاد انقلاب در ایران و سرنگونی نظام شاهی شد و در بیست و اندی سال گذشته انقلابیون به ما حمله می ­کنند که شریعتی، دگراندیش، زندیق، کافر، روشنفکر ضد دین، غرب زده و … است. برخی روزنامه­ ها که مدعی اخبار هنری، علمی، اندیشه و فرهیختگان هستند، شریعتی را نه آدمی علمی می ­دانند و نه صاحب اندیشه. مسئولان رادیو و تلویزیون بدانند که شریعتی همچون اقیانوس است که نمی­ توان آن را مخفی کرد، مثلاً اگر از بزرگی اقیانوس نگویند آیا اقیانوس کوچک می­ شود!؟

بی ­بی اشاره ­ای به پسرش که دورتر از ایستاده بود می ­کند و می ­گوید: احسان، پسر من، آنجا کتاب­ها را نگاه می ­کند. خیلی از تندروها برای تخریب چهره­ خانواده شریعتی می ­گفتند که پسر شریعتی به فرانسه پناهنده شده، باید بگویم نه تنها احسان بلکه دخترانم هم در ایران هستند. می­ گویند علی شریعتی در آنتالیا فلان کار و بهمان کار را کرد. این­ها خجالت نمی­ کشند می­ خواهند چهره علی مرا خراب کنند. اس­ ام ­اس و پیام ­های مختلف در اینترنت و موبایل ­ها تولید می ­کنند و آخرش می­ نویسند، دکتر شریعتی…

بی­ بی باز سکوت می ­کند.. سکوتی عمیق… گویا یاد یار قدیمی ­اش را مرور می ­کند… و من هیچ نمی ­گویم… زمانی می ­گذرد و به من لبخندی می زند و به رسم یادگار یک حلقه سی­ دی آثار استاد را به من هدیه می­ دهد. برای کلام آخر، گفت: پسرم تو خبرنگاری اما سعی کن خبرنگاری آزاده ­ای باشی.

عمرت دراز باد، بانو


توضیح هنرلند: شایسته بود این مصاحبه را در زاد روز دکتر در آذرماه منتشر می کردیم ،اما سایت دردست بازسازی بود و مدتی از دسترس خارج شده بود ،ازاین رو تقدیر چنین شد که یکماه واندی پس از سالروز تولد این شخصیت بزرگ فرهنگی  معاصر منتشر شود.

سرزمین هنر...
ما را در سایت سرزمین هنر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : sarzaminhonar بازدید : 159 تاريخ : پنجشنبه 1 تير 1396 ساعت: 23:31