تحلیل انیمیشن “شهر اشباح” به قلم فرنوش رضائی درجی

ساخت وبلاگ
تحلیل انیمیشن “شهر اشباح” به قلم فرنوش رضائی درجی

فرنوش رضایی درجی متولد سال ۵۹ است. وی فیلمنامه نویسی را نزد استادان ناصر تقوایی ،شهریار پارسی پور، در کلاس های آزاد فراگرفت و نزد استاد تقوایی به آموزش نویسندگی هم پرداخت . نمایشنامه نویسی را هم نزد استاد محمد چرمشیر آموخت . دو نمایشنامه به نام های پایان راه، و زیرزمین نگاشت که اولی در سالن خورشید اصفهان و دومی در اراک اجرا رفت. آقای رضائی درجی دانشجوی کارشناسی فیلمنامه نویسی می باشد و مدت چهارسال است که با موسسه سینمایی ارغنون همکاری می کند. وی نویسنده برنامه طنز تلنگر می باشد . تحلیل های وی بر روی آثار نمایشی و سینمایی در روزنامه همدلی و مجله چوک به چاپ رسیده است. مدت دوسال است که در گروه های مجازی به تدریس سینما و ادبیات می پردازد. آنچه در زیر می خوانید ، تحلیل ایشان از انیمیشن “شهر اشباح” است.

تحلیل انیمیشن شهر اشباح
کارگردان هایائو میازاکی
فیلم شهر اشباح ، داستان یک سفر است. سفری ادیسه وار برای چهیروی نوجوان ،که وی باید درآن به درک وشناختی معنوی دست یابد . در حقیقت این سفر برای چیهیرو یک سفر قهرمانی محسوب می شود که حاصل آن پختگی چیهیرومی باشد. این اثر نیز مانند دیگر آثار میازاکی نگاهی به اندیشه های شرقی بخصوص آئین شینتو دارد .
در آئین شینتو، ارواح نقش مهمی دارند ودرحقیقت منشاء خلقت می باشند . ودرواقع در این آئین همه چیز دارای روح می باشد. اشاره چیهیرو به شنیدن صدای ناله ساختمان در اول فیلم نشان از همین موضوع دارد.

نکته دیگر نقدی است که میازاکی به مادی نگری می نماید. پدر و مادر چیهیرو هرچیزی را بامادیات می سنجند و در صحنه ای که وارد رستوران می شوند به خود اجازه می دهند بدون اجازه صاحب رستوران از غذای آن بخورند، با این بهانه که بعد پول آن رامی پردازند. شیوه نمایش غذاخوردن پدر و مادر چیهیرو به صورتی است که رفتار آن ها را رفتاری حیوانی نشان می دهد و استفاده ای که سازندگان اثر از افکت صدای جویدن غذامی نمایند، و نیز شیوه نمایش این رفتار از منظر استتیک (زیباشناسی) ، این حس را به شیوه ای تاثیرگذار به مخاطب منتقل می کند . درحقیقت در این شهر هر انسانی به چیزی تبدیل می شود که رفتاری مانند آن دارد. و پدر و مادر چیهیرو نیز رفتاری خوک وار دارند به خوک تبدیل می شوند.

                                                             شهر اشباح

 نکته دیگر ، اثر نقدی است که میازاکی به نگرش مرکانتلسمی(سودمحوری)دارد. اگر انسان ها در شهر اشباح کار نکنند به خوک یا زغال سنگ تبدیل می شوند که یا برای خوردن پرورش یابند و یا برای سوخت به مصرف برسند . درچنین شیوه ای ارزش انسان ها به میزان کاری که می کنند بستگی دارد. و اگر انسانی نتواند کار و تولید داشته باشد ارزش زیستن ندارد. درچنین جهانی مرکانتلیسم (سودمحوری ) بر همه چیز سلطه دارد.
یوبابا جادوگری که برشهر سلطه دارد حتی اسم افراد را از آن ها می گیرد و با این کار آن ها را به موجوداتی بی هویت تبدیل می کند. و کسانی که نام خود را فراموش کنند دیگر قادر به بازگشت به سرزمین خود نیستند.
مسئله دیگری که در این اثر بیان شده مسئله جانشینی ثروت و پول به جای کار است. هنگامی که موجود عجیبی که طلا تولید می کند وارد شهر می شود، دیگر برای کسی کار مهم نیست و همه به دنبال جمع آوری طلا هستند . لیکن تنها کسی که درمقابل طلا و مادیات مقاومت می نماید چیهیرو می باشد . وی انتخاب می کند رفتاری انسانی داشته باشد.

دغدغه ی دیگر میازاکی در  فیلم شهر اشباح ،طرح مسائل زیست محیطی می باشد . رودخانه از وسایل صنعتی که بشر امروز به داخلش انداخته، بیمار گشته است. البته بخش قابل توجهی از این اندیشه ها نیز همچنان ریشه در اندیشه های شینتویی میازاکی دارد.
در پایان باید گفت میازاکی در جهان انیمیشن از نخبگان محسوب می شود. او ،هم توان جذب مخاطب عام را دارد، هم توان جلب نظر مخاطب اندیشمند را .

 “فرنوش رضایی درجی”

سرزمین هنر...
ما را در سایت سرزمین هنر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : sarzaminhonar بازدید : 158 تاريخ : شنبه 20 خرداد 1396 ساعت: 3:59