سرزمین هنر

متن مرتبط با «سعید» در سایت سرزمین هنر نوشته شده است

کاتهای ژان لوک گدار | یادداشتی از سعید روشندل

  • تاریخ:۱۳۹۶/۱۰/۰۲ 361 مشاهده سعید روشندل برگزیده ای از فیلمهای ژان-لوک گدار به همراه چند سخنرانی سال ۲۰۰۲ در فستیوالی در نیویورک نمایش داده شد. اسم پرطرفدارترین جلسه سخنرانی آن فستیوال « کاتهای ژان-لوک گدار» بود، که در بروشور هم با حروف درشت آمده بود. سخنران پرشها و تَرَکهائی که در فیلمهای گدار است را به چند بخش تقسیم کرده و برای هر کدام مفهوم خاصی قائل شده بود و با دقت و پر شور آنها را توضیح داد. با اینکه سخنان او بیش از دو ساعت طول کشید همه مشتاقانه و بدون احساس خستگی حرفهای او را دنبال کردند.در آخر اشاره کرد البته این یک نظریه است که سالها برایش زحمت کشیده ام. کاش فریدون هویدا اینجا بود و نظرش را می پرسیدم. آن زمان هویدا در منهتن زندگی می کرد. جمله اش که تمام شد عده ای با خوشحالی به جائی که هویدا نشسته بود اشاره کردند و گفتند اینجاست. … بالاخره هویدا به بالای سن برده شد و نیم ساعتی در این مورد توضیحات جالبی داداو گفت: «در حقیقت خالق این کاتها گدار نیست بلکه تهیه کننده این فیلمهاست. چون به محض اینکه مطلع می شد فیلمبرداری صحنه های اصلی تمام شده است می آمد و بساط را جمع می کرد. اصرار هم فایده ای نداشت. همیشه به گدار می گفت تو نمی دانی دست در جیب کردن چقدر مشکله؟ فیلمهای تو تعداد ثابتی تماشاگر دارند و برایشان فرقی نمی کند که فیلم سیاه و سفید یا رنگی, پرچاله و چوله یا بزک کرد, ...ادامه مطلب

  • دلساز | سه تار بهانه ای برای دیدار با سید سعید ذوالنوری

  • در قسمت اول این مصاحبه ، استاد ذوالنوری از کودکی و علاقمندیشان به ساخت ساز گفتند و دانستیم هیچ مشکلی نتوانست مانع اراده ی او برای ساخت ساز شود. در این قسمت که بخش پایانی این مصاحبه است از ایشان درباره ساز ابداعی ایشان یعنی دلساز پرسیده ایم ، سازی که ابتدا دلتار نام داشت و امروز به دلساز شناخته می شود.   شما اقدام به ساخت سازی نو با نام دلتار کردید. کمی در این باره توضیح دهید: – دلتار  که امروزه ,دلساز,بهانه,برای,دیدار,سعید,ذوالنوری ...ادامه مطلب

  • سید سعید ذوالنوری |سه تار،بهانه ای برای دیدار با چهره ای ماندگار

  • سید سعید ذوالنوری  |همین که در خیابان مولوی قدم می گذارم شعر آن حضرت را نجوا می کنم و افسون سازی می شوم که از کودکی تا به امروز رفیق و همدمم بوده.همین که در خیابان مولوی قدم می گذارم شعر آن حضرت را نجوا می کنم و افسون سازی می شوم که از کودکی تا به امروز رفیق و همدمم بوده.هنگامی که با نیت تهیه گزارش به کارگاه می روم، همچون سرآغاز دیدارهای پیشین، صدای خِش خِش چوب هایی می آید که قرار است ناله ی مستی,ذوالنوری,تار،بهانه,دیدار,ماندگار ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها